نمونه اى از تلاش هاى بنى امیه براى نابودکردن دین . . .
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۵۶ ب.ظ
• کینه معاویه نسبت به دین و مقام رسالتمعاویة بن ابى سفیان دوست و ندیمى به نام مغیرة بن شعبه داشت که همانند و هم پیاله وى بود.مطرف فرزند مغیرة بن شعبه مى گوید:پدرم
همیشه نزد معاویه مى رفت و با او گفتگو مى کرد و هنگامى که نزد من بازمى
گشت از او و زیرکى اش سخن مى گفت و از کارهاى او اظهار شگفتى مى نمود. یک
شب که از نزد معاویه بازگشت لب به غذا نزد و اندوهگین به نظر مى رسید. گمان
کردم از دست ما ناراحت شده است، لذا ساعتى درنگ کردم، سپس پرسیدم: چرا
امشب تو را اندوهگین مى بینم؟
گفت: پسرم، من از نزد کافرترین و خبیث ترینِ مردم مى آیم. گفتم: منظورت چه کسى است؟
گفت: در خلوت به معاویه گفتم: دیگر سنى از تو گذشته است و پیر شده اى.
کاش راه عدل و خیرخواهى پیش مى گرفتى و به برادرانت بنى هاشم و به
خویشاوندانت رسیدگى مى کردى. به خدا قسم امروز چیزى ندارند که از آن بترسى،
وانگهى این کار نام نیکى برایت بر جا مى نهد و ثوابش برایت باقى مى ماند.
معاویه گفت: هیهات هیهات! به کدام نام نیک دلخوش باشم. برادر تَیمى ما
(ابوبکر) راه عدالت در پیش گرفت و کارها کرد، اما به محض آن که مُرد نامش
نیز از یادها رفت. مگر این که کسى بگوید: ابوبکر چنین بود. پس از او
برادرمان از خاندان عدى (عمر) بر سر کار آمد و آستین بالا زد و ده سال تلاش
کرد، اما او نیز به محض آن که مرد، نامش نیز به فراموشى سپرده شد. مگر این
که کسى از عمر یادى کند و بگوید: عمر چنان بود...، اما نام محمد صلى الله
علیه وآله روزانه پنج بار به بانگِ بلند یاد مى شود و مى گویند: «أشهد أنّ محمداً رسول اللّه».
با این اوصاف چه کارى مى ماند و چه نامى پایدار خواهد ماند؟ نه ـ اى بى
پدر ـ به خدا قسم که جز به دفن کردن کامل این نام رضایت نخواهم
داد.(8)