در گوشه ای با خون دل، انشا نوشتم
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۳۳ ب.ظ
درمدرسه،که جای ِتعلیم و ادب هست
آقا ز من پرسید:بابایت چه کاره است؟؟
گفتم که بابا،بهـترین بابای دنـیاست
گفتاکه این هفته(پدر)موضوع انشاست
با ناله و با گریـه و هاها نـوشتم
در گوشه ای با خون دل، انشا نوشتم
آقا بـدان،بابای من همتـا نـدارد
بابای من،یک دست وهم یک پا ندارد
از ضربه ی ترکش به سر موجی شد،آقا
گاهی سخن گوید شبانه با خود ،آقا
گویـد ز فکّه،از هـویزه،از شلمچه
از شیمیایی های در خاکِ حلبچه
از....
از....
آقا بگو این هفته انشا نمره ام چیست؟
از درد بابایم،خجالت میکشد بیست20(بهلول حبیبی زنجانی)