من هنوز منتظرم

(( پایگاه پژوهش و نشر فرهنگ مهدوی ))

من هنوز منتظرم

(( پایگاه پژوهش و نشر فرهنگ مهدوی ))

۸۵ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

• کینه معاویه نسبت به دین و مقام رسالتمعاویة بن ابى سفیان دوست و ندیمى به نام مغیرة بن شعبه داشت که همانند و هم پیاله وى بود.مطرف فرزند مغیرة بن شعبه مى گوید:پدرم همیشه نزد معاویه مى رفت و با او گفتگو مى کرد و هنگامى که نزد من بازمى گشت از او و زیرکى اش سخن مى گفت و از کارهاى او اظهار شگفتى مى نمود. یک شب که از نزد معاویه بازگشت لب به غذا نزد و اندوهگین به نظر مى رسید. گمان کردم از دست ما ناراحت شده است، لذا ساعتى درنگ کردم، سپس پرسیدم: چرا امشب تو را اندوهگین مى بینم؟ گفت: پسرم، من از نزد کافرترین و خبیث ترینِ مردم مى آیم. گفتم: منظورت چه کسى است؟ گفت: در خلوت به معاویه گفتم: دیگر سنى از تو گذشته است و پیر شده اى. کاش راه عدل و خیرخواهى پیش مى گرفتى و به برادرانت بنى هاشم و به خویشاوندانت رسیدگى مى کردى. به خدا قسم امروز چیزى ندارند که از آن بترسى، وانگهى این کار نام نیکى برایت بر جا مى نهد و ثوابش برایت باقى مى ماند. معاویه گفت: هیهات هیهات! به کدام نام نیک دلخوش باشم. برادر تَیمى ما (ابوبکر) راه عدالت در پیش گرفت و کارها کرد، اما به محض آن که مُرد نامش نیز از یادها رفت. مگر این که کسى بگوید: ابوبکر چنین بود. پس از او برادرمان از خاندان عدى (عمر) بر سر کار آمد و آستین بالا زد و ده سال تلاش کرد، اما او نیز به محض آن که مرد، نامش نیز به فراموشى سپرده شد. مگر این که کسى از عمر یادى کند و بگوید: عمر چنان بود...، اما نام محمد صلى الله علیه وآله روزانه پنج بار به بانگِ بلند یاد مى شود و مى گویند: «أشهد أنّ محمداً رسول اللّه». با این اوصاف چه کارى مى ماند و چه نامى پایدار خواهد ماند؟ نه ـ اى بى پدر ـ به خدا قسم که جز به دفن کردن کامل این نام رضایت نخواهم داد.(8)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۶
عماد کلامی مقدم
از احوالات پسر فاطمه(س) بی خبر نباشید بر او سلام بفرستید با او صحبت کنید، می شنود او هم دل دارد... سلام بر تو ای پسر فاطمه (س) سلام بر تو که تنهایی سلام بر تو حضرت عشق مولای ما، ظهور کن که بخدا دلها برایت تنگ شده است...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۸:۴۵
عماد کلامی مقدم
مردى متموّل و متمکن در کربلا زندگى مى کرد. نزدیکانش مى گفتند که: روزى به سختى مریض شد و ما او را به بیمارستان رساندیم. مدتى در بیمارستان بسترى بود و ما مرتب به عیادت او مى رفتیم. برخى از باب خیر خواهى نصیحتش مى کردند که تو اموال زیادى دارى و مسلّماً براى قسمتى از آنها تصمیم هایى دارى و مى خواهى پس از مرگ براى آخرت تو خرج شوند. پس بهتر است وصیتى بنویسى و کسى را وصى خود قرار دهى. اما او پاسخ مى داد ان شاءالله بعد از آن که سلامت خود را باز یافتم و از بیمارستان مرخص شدم، وصیت خواهم نوشت. اطرافیان او را تشویق کردند و توضیح دادند که اگر اکنون خواسته هایت را ثبت کنى، بعداً مى توانى آن را نفى کنى. بالاخره در اثر اصرارهاى مکرر اطرافیان، پذیرفت که وصیت نامه اى بنویسد. قلم وکاغذ برایش آوردند و مقدارى از وصیت نامه نیز نوشته شد؛ در حین نگارش متن، ناگهان پشیمان شد وکار را رها کرد و گفت وقتى بهبود یافتم، خودم مى نویسم! اما اجل به او مهلت نداد و فرداى همان روز از دنیا رفت. انسان باید همیشه آمادگى این رویارویى حتمى را داشته باشد. آمادگى براى «مُردن» در رفتار انسان تأثیر شگرفى دارد. انسانى که براى مردن آماده است، همیشه در رفتار خود یک نوع مواظبت و مراعات دارد. چنین انسانى هرگز جرئت نمى کند، وارد معاصى و رذائل اخلاقى بشود. به همین دلیل همیشه و در هر لحظه مواظب زبان، دست، گوش و نگاه خود و پول و ثروتى که به دست آورده خواهد بود. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) هنگامى که مى فرماید: «الموت یأتی بغتةً»، در صدد بیان یک قاعده و قانون کلى هستند که به طور فراگیر تمامى انسان ها را در بر مى گیرد. مرگ براى همه حتمى و ناگهانى است. هیچ کس در مقابل ناگهانى بودن مرگ چاره و علاجى ندارد، هنگامى که نام انسانى، چه مسلمان و چه غیرمسلمان در فهرست ملاقات با عزرائیل ثبت شد، آن شخص، هیچ راه و چاره اى براى مقابله با این وضع نخواهد داشت. در این هنگام پرده هاى جهل و بى خبرى از مقابل قوّه درک و فهم و چشمان او کنار رفته و افسوس خوردن آغاز مى گردد، این جاست که مى فهمد چه چیزهایى را در طول عمر خویش از دست داده است و چه بارهاى سنگین و پر ضررى را بیهوده بر دوش خود گذارده است. چه حسناتى را که در دنیا به آسانى مى توانسته کسب کند، به آسانى از دست داده و اکنون که به آنها نیاز دارد، به ارزش و فایده آنها پى مى برد. گناهى که به سادگى مى توانسته ترک کند، چه بیهوده و بدون دلیل مرتکب شده است. در روایتى آمده که از یکى از معصومین(علیه السلام) پرسیده شد، چرا بعضى با چشمان باز مى میرند و بعضى دیگر با چشم بسته؟ حضرت فرمودند: برخى از آدم ها در لحظه مرگ چشم هایشان بسته است و بعضى ها باز و به هیچ کدامشان فرصت و مهلتى براى باز یا بسته کردن چشم ها داده نمى شود. شخصى در حال خواندن نماز صبح سکته کرد، یکى از بستگانش او را در خواب دید و از او پرسید مردنت چگونه بود؟ در جواب گفته بود: «مشغول خواندن کلمه اى از آیه اى بودم، یک حرفش را در این دنیا و حرف دیگرش را در آن دنیا خواندم». آرى، به اندازه خواندن یک حرف هم مهلت نمى دهند!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۸:۴۰
عماد کلامی مقدم
در جهان امروز شبکه های تلویزیونی در کنار دیگر رسانه ها تأثیری بسزا بر هدایت افکار عمومی و نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری افکار و عقاید مردم دارند، اما با کمال تأسف این ابزار مهم تبلیغاتی در دست دشمنانِ ارزش ها، اخلاق و انسانیت قرار گرفته و وسیله ای برای تحقق اهداف شوم و اهریمنی آنان شده است و به جای آن که در خدمت نشر فضیلت و اخلاق و ارزش ها باشد، به سلاحی ویرانگر علیه معنویت و دین بدل شده است.     در مقابل، صاحبان عقاید پاک و افراد دلسوز و بافضیلت در کنترل این رسانه ها نقشی ندارند. اگر به آمار شبکه های ماهواره ای موجود در دنیا ـ که به طور گسترده مشغول فعالیت هستند ـ نگاهی گذرا بیفکنیم این واقعیت را در می یابیم که پیروان اسلام حقیقی و آیین ناب اهل بیت علیهم السلام از این امتیاز سهم بسیار اندکی دارند.  
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۰
عماد کلامی مقدم
«صراحت نامه» یا کتابی برای توجیه «جسارت‌نامه» بدون سلام و والسلام هاشمی رفسنجانی! انتشار «جسارت نامه» بدون سلام و والسلام هاشمی به رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیش از انتخابات 88 به قدری برای وی گران تمام شده است، که سایت هاشمی رفسنجانی از انتشار کتابی با عنوان «صراحت نامه» برای توجیه این نامه خبر داده است. به گزارش رجانیوز، سایت اینترنتی هاشمی رفسنجانی در روزهای اخیر، بخشی از کتابی با نام «صراحت نامه» را منتشر کرده که به نظر می‌رسد قرار است نوعی تلاش برای توجیه و پاک کردن صورت مساله و زدودن خاطره «جسارت نامه» بدون سلام و والسلام او به رهبر معظم انقلاب باشد؛ نامه‌ای که برخی از تحلیلگران آن را فرمان آتش و "سند راهبردی و کلید آغاز آشوب‌های خیابانی" عنوان کردند. در بخشی از «صراحت‌نامه» درباره روایت هاشمی از آن نامه و واکنش رهبر انقلاب به آن، آمده است: "در آخرین لحظاتی که می‌‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر می‌‌خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند. پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه‌ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی‌نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه‌های شما گفت. گفتم: فضا به‌گونه‌ای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظه‌ای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم. گفتم: خواست خدا بودکه شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می‌‌خواندید و به من می‌‌گفتید، منتشر نمی‌کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم. ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۱ ، ۱۷:۳۹
عماد کلامی مقدم
امید کشورهای مذاکره کننده این است که فشار و چالش تحریم های اقتصادی سبب نرم تر شدن موضع آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران شده باشد اما شواهد آشکاری در این مورد وجود ندارند.   به گزارش رادیو فردا(Radio Farda)، سعید جلیلی، مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه، ۱۵ دی‌ماه، از برگزاری مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱ در ماه ژانویه خبر داد.   جلیلی با علام این خبر که ایران "پنج محور" را برای از سرگیری مذاکرات پیشنهاد داده است، افزود: «(اعضای) ۵+۱ گفتند پیشنهاد سازنده است و قرار شد مطالعه کنند و پاسخ بدهند، ولی اکنون شش ماه تأخیر داشته‌اند، البته اخیرا اعلام کرده‌اند که آماده‌اند به گفتگوها برگردند.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۹:۴۷
عماد کلامی مقدم
مرد جوانی کنار نهر آب نشسته و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود؛ مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حال پریشانش شد؛ کنارش نشست. مرد جوان بی اختیار گفت: «عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟» مرد سالخورده برگی از درخت کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن؛ وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آب می سپارد و با آن می رود.» سپس سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آب کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. مرد سالخورده گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد. اما امواجی را روی آب ایجاد کرد و بر جریان آب تاثیر گذاشت حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟» مرد جوان متحیر به او نگاه کرد و گفت: 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۵
عماد کلامی مقدم
سست نشوید و مرد عمل باشید و لحظه ای فکر کنید و بسوزید لحظه ای بیاندیشید و پرواز کنید. نگذارید روحتان در عالم ماده زندانی باشد. با اشک چشم و ناله های شب و قرائت قرآن درِ این زندان را باز کنید و روحتان را به عالم معنا عروج دهید. چرا همین طور نشسته اید و چرا ماتتان زده ؟ حرکت کنید... به دنبال دین خدا بروید و در راه خدا قدم [بردارید] درد زیاد است و گفتن بیش از این را جائز نمی دانم ... بنده خدا باشید. و اما تو ای برادر عزیزم؛ ای بسیجی، ای طلبه، ای دانشجو، مواظب باشید که عملی انجام ندهید که غیر حق باشد و حق جلوه کند که این بزرگ ترین خسران است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۲:۵۸
عماد کلامی مقدم
آتشی نمیسوزاند "ابراهیم" را و دریایی غرق نمیکند "موسی"را,کودکی مادرش او را به دست موج های "نیل" میسپارد تا برسد به خانه فرعون تشنه به خونش دیگری را برادرانش به چاه میندازند سر از خانه عزیز مصر در میاورد.مکر زلیخا زندانییش میکند اما بر تخت ملک مینشیند .از این قصص قرآنی هنوز هم نیاموختی ؟ که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد نمیتوانند.او که یگانه تکیه گاه من و توست!پس به "تدبیرش" اعتماد کن .به "حکمتش" دل بسپار .به او "توکل" کن و به سمت او  "قدمی بردار" تا ده قدم آمدنش به سوی خود را به تماشا بنشینی . . .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۱ ، ۱۰:۵۹
عماد کلامی مقدم
علاّمه طباطبایی ذیل بعضی از آیات، پس از مطرح کردن تفسیر عقلی خود، با توجه به روایات متناسب، مواردی از علائم ظهور را از باب جری(1) تطبیق بر آن آیات، منطبق می کند؛ برای نمونه، در آیه 54 سوره ی سبأ خداوند فرموده است: «وَ حِیلَ بَینَهُم وَ بَینَ ما یَشتَهونَ کَما فُعِلَ بِأشیاعِهِم مِن قَبلُ» سرانجام میان آنها و خواسته هایشان جدایی افکنده شد؛ همان گونه که از پیش با پیروان آنها عمل شد».
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۱ ، ۲۰:۱۵
عماد کلامی مقدم